سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]
 
جمعه 89 بهمن 1 , ساعت 7:36 عصر

زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست

در حق ما هر چه گوید جای هیچ اکراه نیست

 
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست

در صراط مستقیم ای دل! کسی گمراه نیست

تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند

عرصه­ی شطرنج رندان را مجال شاه نیست

چیست این سقف بلند ساده­ی بسیارنقش

زین معمّا هیچ دانا در جهان آگاه نیست

این چه استغناست یا رب وین چه قادر حکمت است

کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست

صاحب دیوان ما گویی نمی‌داند حساب

کاندر این طغرا نشان حسبة لله نیست

هر که خواهد گو بیا و هر چه خواهد گو بگو

کبر و ناز و حاجب و دربان بدین درگاه نیست

بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود

خودفروشان را به کوی می فروشان راه نیست

هر چه هست از قامتِ ناسازِ بی اندامِ ماست

ور نه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست

بنده­ی پیر خراباتم که لطفش دائم است

ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست

حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست

عاشق دُردی کش اندر بند مال و جاه نیست

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ